چگونه بهترین رفتار را با کودک بی ادب داشته باشیم؟ - مرکز روانشناسی و روانپزشکی برگ سبز
چگونه بهترین رفتار را با کودک بی ادب داشته باشیم؟

چگونه بهترین رفتار را با کودک بی ادب داشته باشیم؟

بی‌ادبی در کودکان یکی از چالش‌های رایج و پیچیده‌ای است که والدین و معلمان به‌طور مداوم با آن روبرو می‌شوند. این رفتار نه تنها می‌تواند روابط کودک با افراد خانواده و همسالان را تحت تاثیر قرار دهد، بلکه ممکن است زمینه‌ساز مشکلات اجتماعی و روانی در آینده کودک باشد. در بسیاری از موارد، بی‌ادبی در کودکان به‌عنوان یک واکنش طبیعی به محدودیت‌ها یا عدم توانایی در ابراز احساسات و نیازها در نظر گرفته می‌شود، اما وقتی این رفتار تکرار می‌شود، ممکن است نشانه‌ای از وجود مشکلات عمیق‌تر در زمینه‌های عاطفی، روان‌شناختی یا تربیتی باشد.یکی از سوالات اصلی که والدین و مراقبان باید به آن توجه کنند این است که چگونه می‌توان با این نوع رفتارها به‌طور مؤثر برخورد کرد. اگرچه بی‌ادبی می‌تواند به دلایل مختلفی از جمله کمبود آموزش‌های اجتماعی، توجه ناکافی، یا فشارهای محیطی بروز کند، اما درک دقیق علت و زمینه‌سازی برای رفتارهای ناپسند کودک، می‌تواند به رفع این مشکل کمک کند. در این مقاله، به بررسی علل و دلایل بی‌ادبی در کودکان پرداخته می‌شود و راهکارهای مؤثری برای مواجهه با آن‌ها ارائه می‌شود تا والدین و مراقبان بتوانند رفتارهایی محترمانه و مثبت را در کودک خود پرورش دهند.

تعریف بی‌ادبی در کودکان: مرزهای رفتارهای ناپسند

بی‌ادبی در کودکان به مجموعه‌ای از رفتارهای ناپسند و بی‌احترامی گفته می‌شود که در آن کودک قوانین اجتماعی، اصول اخلاقی یا انتظارات اجتماعی را نادیده می‌گیرد. این رفتارها معمولاً با نافرمانی، پرخاشگری، لجبازی، عدم رعایت آداب معاشرت یا بی‌احترامی به دیگران همراه هستند. اما باید توجه داشت که رفتارهای بی‌ادبانه در کودکان ممکن است در مراحل مختلف رشد، متفاوت و تحت تأثیر عوامل متنوعی قرار بگیرند. 

1. بی‌احترامی به بزرگ‌ترها یا همسالان: یکی از رایج‌ترین نمونه‌های بی‌ادبی در کودکان، رفتارهایی است که نشان‌دهنده نادیده گرفتن احترام به بزرگ‌ترها یا همسالان است. این می‌تواند شامل صحبت کردن با لحن توهین‌آمیز، قطع کردن صحبت‌های دیگران، عدم احترام به نظرات دیگران یا حتی تحقیر دیگران باشد. این نوع رفتار معمولاً در پاسخ به محدودیت‌ها یا در موقعیت‌های پرتنش رخ می‌دهد.

2. نافرمانی و سرپیچی از دستورات: کودکانی که در مواجهه با درخواست‌ها و دستورات والدین یا معلمان به صورت مداوم از انجام کارها خودداری می‌کنند یا در برابر دستورها مقاومت می‌کنند، می‌توانند نشانه‌هایی از بی‌ادبی را نشان دهند. این رفتار به‌ویژه در سنین پایین‌تر که کودک هنوز در حال یادگیری اصول اجتماعی است، ممکن است به‌طور طبیعی رخ دهد، اما اگر مداوم باشد، نیاز به توجه و اصلاح دارد.

3. پرخاشگری و خشونت: یکی دیگر از رفتارهای بی‌ادبانه می‌تواند پرخاشگری و استفاده از خشونت باشد. این نوع رفتارها می‌تواند به شکل دعوا، زدن، هل دادن، یا حتی الفاظ توهین‌آمیز و بی‌احترامی به دیگران بروز کند. این رفتارها ممکن است نشانه‌ای از مشکلات عاطفی، فشارهای روانی، یا یادگیری نادرست مهارت‌های اجتماعی باشد.

مرزهای رفتارهای ناپسند در کودکان، علاوه بر آنکه به نوع رفتار بستگی دارد، با در نظر گرفتن سن و مرحله رشد کودک متفاوت است. در سنین پایین، کودکان هنوز در حال یادگیری قواعد اجتماعی و آداب معاشرت هستند، بنابراین رفتارهای ناپسند آن‌ها باید با توجه به روند رشد شناختی و اجتماعی آن‌ها بررسی شود. در حالی که برخی از رفتارهای بی‌ادبانه ممکن است در مراحل اولیه به‌طور طبیعی رخ دهند، تکرار و شدت آن‌ها در سنین بالاتر باید نگران‌کننده باشد و نیاز به مداخله و اصلاح داشته باشد.

دلایل بی‌ادبی در کودکان: عوامل روان‌شناختی و محیطی

1. عوامل روان‌شناختی

  • ناتوانی در ابراز احساسات: یکی از دلایل اصلی بی‌ادبی در کودکان، ناتوانی در بیان درست احساسات و نیازهای درونی است. کودکانی که نمی‌توانند به‌طور مؤثر احساسات خود را ابراز کنند، ممکن است از رفتارهای بی‌ادبانه یا پرخاشگرانه به‌عنوان وسیله‌ای برای جلب توجه یا تخلیه هیجانات منفی خود استفاده کنند.
  • کمبود مهارت‌های اجتماعی: کودکان در مراحل اولیه زندگی خود هنوز در حال یادگیری مهارت‌های اجتماعی هستند. آن‌ها ممکن است نتوانند رفتارهای مناسب در موقعیت‌های اجتماعی را تشخیص دهند یا با دیگران ارتباط سالم برقرار کنند. این مشکل می‌تواند منجر به رفتارهای بی‌ادبانه، مانند نادیده گرفتن قوانین اجتماعی یا بی‌احترامی به بزرگ‌ترها و همسالان شود.
  • اضطراب و استرس: اضطراب و استرس می‌تواند باعث بروز رفتارهای منفی و بی‌ادبانه در کودکان شود. کودکانی که با ترس، نگرانی یا اضطراب روبرو هستند، ممکن است از رفتارهای پرخاشگرانه یا ناپسند برای مقابله با احساسات منفی خود استفاده کنند. این می‌تواند ناشی از فشارهای مدرسه، مشکلات خانوادگی، یا تغییرات محیطی و اجتماعی باشد.
  • کمبود توجه یا عشق: کودکانی که احساس می‌کنند توجه کافی از والدین یا مراقبان دریافت نمی‌کنند، ممکن است به‌دنبال جلب توجه با رفتارهای منفی و بی‌ادبانه باشند. این نوع رفتارها می‌تواند ناشی از نیاز کودک به احساس محبوبیت و مورد توجه قرار گرفتن باشد.
  • شیوه‌های تربیتی نادرست: شیوه‌های تربیتی والدین نیز می‌تواند نقش عمده‌ای در بروز رفتارهای بی‌ادبانه ایفا کند. اگر والدین انتظارات غیرواقعی از کودک داشته باشند یا به جای رفتارهای مثبت، از تنبیه‌های شدید استفاده کنند، کودک ممکن است در برابر این فشارها به بی‌ادبی روی آورد.

2. عوامل محیطی

  • تأثیر خانواده و روابط خانوادگی: خانواده یکی از مهم‌ترین عوامل مؤثر در شکل‌گیری رفتارهای کودک است. مشکلات خانوادگی مانند طلاق، اختلافات والدین، یا عدم توجه به نیازهای عاطفی کودک می‌تواند باعث شود که کودک احساس رهاشدگی کرده و از رفتارهای بی‌ادبانه برای جلب توجه یا ابراز نارضایتی خود استفاده کند.
  • محیط اجتماعی و دوستان: گروه همسالان و دوستان کودک نیز تأثیر زیادی بر رفتارهای اجتماعی او دارند. کودکانی که در محیط‌های مدرسه یا بازی با همسالانی روبرو می‌شوند که خود رفتارهای بی‌ادبانه دارند، ممکن است این رفتارها را الگو برداری کنند و آن‌ها را در زندگی روزمره خود به‌کار بگیرند.
  • تأثیر رسانه‌ها و تکنولوژی: در دنیای مدرن، کودکان به‌طور گسترده‌ای تحت تأثیر رسانه‌ها، شبکه‌های اجتماعی و برنامه‌های تلویزیونی قرار دارند. محتواهای رسانه‌ای که در آن‌ها بی‌احترامی یا رفتارهای خشونت‌آمیز به‌صورت غیرمستقیم ترویج می‌شود، می‌تواند بر رفتارهای کودکان تأثیر گذاشته و آنها را به سوی رفتارهای بی‌ادبانه سوق دهد.
  • ناتوانی در تنظیم انتظارات: در بعضی از موارد، کودکان به دلیل اینکه قادر به درک صحیح انتظارات اجتماعی و فرهنگی نیستند، ممکن است رفتارهایی نشان دهند که از نظر بزرگ‌ترها ناپسند یا بی‌ادبانه باشد. محیط‌هایی که در آن‌ها قواعد و قوانین اجتماعی به‌طور شفاف و مستمر توضیح داده نمی‌شود، می‌تواند به‌طور غیرمستقیم کودک را به سمت این‌گونه رفتارها هدایت کند.
  • فشارهای تحصیلی و اجتماعی: در برخی موارد، فشارهای تحصیلی یا اجتماعی مانند رقابت‌های مدرسه، انتظارات بیش از حد از کودکان یا مشکلات در ارتباطات با معلمان و همسالان، می‌تواند منجر به بروز رفتارهای بی‌ادبانه شود. کودکان ممکن است به‌دلیل این فشارها، احساس ناتوانی کرده و برای جلب توجه یا تخلیه هیجان‌های خود از رفتارهای ناپسند استفاده کنند.

نقش والدین و مراقبان در شکل‌گیری رفتار کودک

والدین و مراقبان به عنوان مهم‌ترین الگوها و منابع تأثیرگذار در زندگی کودک، نقش حیاتی در شکل‌گیری رفتارهای او دارند. رفتارهایی که کودک در طول رشد خود می‌آموزد و به‌کار می‌برد، به‌شدت تحت تأثیر نحوه تربیت، شیوه‌های ارتباطی، و محیط خانوادگی است که او در آن پرورش می‌یابد. در این مقاله، به بررسی نقش والدین و مراقبان در شکل‌گیری رفتار کودک پرداخته می‌شود.

1. الگوهای رفتاری و تأثیر مدل‌های والدین

والدین اولین افرادی هستند که کودک از آن‌ها رفتار، احساسات و تعاملات اجتماعی را یاد می‌گیرد. کودک از طریق مشاهده رفتارهای والدین خود، به تدریج درک می‌کند که چه رفتارهایی پذیرفته‌شده و چه رفتارهایی ناپسند هستند. به این فرآیند «یادگیری مشاهده‌ای» گفته می‌شود. اگر والدین به طور مداوم رفتارهای مثبت مانند احترام، محبت، و مهارت‌های ارتباطی خوب را نشان دهند، کودک احتمالاً این رفتارها را در تعاملات خود با دیگران تقلید خواهد کرد. به‌عکس، اگر والدین رفتارهای ناپسند مانند خشونت، بی‌احترامی یا ناتوانی در کنترل احساسات را نشان دهند، کودک ممکن است این رفتارها را به‌عنوان مدل‌های رفتاری خود بپذیرد.

2. شیوه‌های تربیتی و تأثیر آن‌ها بر رفتار کودک

  • تربیت permissive یا آزادانه: در این سبک، والدین اجازه می‌دهند کودک بیشتر خود تصمیم بگیرد و کمتر قواعد و محدودیت‌ها را اعمال می‌کنند. این روش می‌تواند باعث افزایش اعتماد به نفس کودک شود، اما در صورتی که بدون مرز باشد، ممکن است منجر به بی‌ادبی یا نافرمانی کودک شود.
  • تربیت دموکراتیک یا مقتدرانه: در این شیوه، والدین بر اهمیت قوانین و محدودیت‌ها تأکید دارند، اما در عین حال به احساسات و نیازهای کودک توجه می‌کنند. این روش به کودک کمک می‌کند تا نه تنها رفتارهای مثبت را یاد بگیرد، بلکه احساس خودارزشمندی و مسئولیت‌پذیری نیز پیدا کند.

3. ارتباط مؤثر و اهمیت گوش دادن به کودک

یک ارتباط سالم و مؤثر بین والدین و کودک، به‌ویژه گوش دادن به نظرات و احساسات کودک، می‌تواند در شکل‌گیری رفتارهای مثبت کمک زیادی کند. وقتی والدین به صحبت‌های کودک توجه کرده و احساسات او را درک کنند، کودک احساس می‌کند که محترم و ارزشمند است. این امر به او کمک می‌کند تا توانایی‌های اجتماعی خود را به‌خوبی توسعه دهد و رفتارهای مثبت‌تری در تعاملات خود داشته باشد. در عین حال، نادیده گرفتن یا بی‌اعتنایی به احساسات کودک می‌تواند منجر به بروز رفتارهای منفی یا بی‌ادبانه شود.

4. تنبیه و تشویق در شکل‌گیری رفتار کودک

استفاده درست از روش‌های تنبیه و تشویق می‌تواند نقش مهمی در شکل‌گیری رفتار کودک ایفا کند. تنبیه به‌تنهایی نمی‌تواند باعث تغییر رفتار کودک شود، بلکه باید در کنار تشویق‌های مثبت قرار گیرد. برای مثال، وقتی کودک رفتار مناسبی از خود نشان می‌دهد، والدین باید او را تشویق کنند تا او درک کند که رفتار مثبتش ارزشمند است. همچنین، زمانی که کودک رفتار نادرستی دارد، باید با روش‌های منطقی و سازنده، بدون خشونت، او را متوجه اشتباهاتش کرد تا بتواند رفتار خود را اصلاح کند.

5. محیط خانوادگی و تأثیر آن بر رفتار کودک

محیط خانوادگی یکی از عوامل کلیدی در شکل‌گیری رفتار کودک است. کودکان به‌شدت تحت تأثیر روابط خانوادگی خود قرار دارند. اگر در خانه محیطی پر از محبت، اعتماد و ارتباط مثبت وجود داشته باشد، کودک به احتمال زیاد رفتارهای مثبت و محترمانه‌ای را در جامعه و در تعاملات با دیگران به‌کار خواهد برد. اما در صورتی که کودک در محیطی با تنش‌های شدید خانوادگی، نزاع‌ها یا بی‌توجهی عاطفی بزرگ شود، ممکن است به رفتارهای بی‌ادبانه و مشکل‌ساز دچار شود.

واکنش صحیح به رفتارهای بی‌ادبانه کودک به عوامل مختلفی بستگی دارد، از جمله سن کودک، نوع و شدت رفتار بی‌ادبانه، و زمینه‌های عاطفی یا روانی که ممکن است در پشت این رفتار قرار داشته باشد. با این حال، چندین روش مؤثر برای برخورد با این نوع رفتارها وجود دارد که می‌تواند به بهبود وضعیت و تقویت رفتار مثبت کودک کمک کند:

1. نگاه آرام و متعادل به موقعیت

اولین قدم در واکنش به رفتار بی‌ادبانه، حفظ آرامش است. اگر والدین یا مراقب به سرعت واکنش نشان دهند یا عصبانی شوند، ممکن است وضعیت بدتر شود. به جای واکنش‌های تند یا تنبیه، بهتر است که به کودک فرصتی بدهید تا احساسات خود را بیان کند. با این کار، کودک می‌آموزد که به‌جای بروز بی‌احترامی، می‌تواند احساسات خود را به روشی مؤثرتر نشان دهد.

2. تفکیک رفتار از شخصیت کودک

یکی از اصول اساسی در تربیت کودک این است که رفتار نادرست کودک را از شخصیت او تفکیک کنید. به کودک بگویید که شما با رفتار او مشکل دارید، نه با خودش. به این ترتیب، کودک احساس نمی‌کند که مورد سرزنش یا رد قرار گرفته است، بلکه متوجه می‌شود که باید تغییراتی در رفتار خود ایجاد کند.

3. یادآوری قوانین و انتظارات

گاهی اوقات، کودکان ممکن است به‌دلیل عدم آگاهی از انتظارات والدین یا محیط اجتماعی، رفتارهای بی‌ادبانه را از خود نشان دهند. والدین باید به روشنی و با آرامش قوانین و انتظارات خود را با کودک در میان بگذارند و او را متوجه کنند که برخی رفتارها در جامعه یا در خانه قابل‌قبول نیستند. این نوع آموزش می‌تواند به‌طور تدریجی رفتار کودک را اصلاح کند.

4. استفاده از روش‌های اصلاحی و منطقی

برای اصلاح رفتار بی‌ادبانه کودک، بهتر است از روش‌های منطقی و مناسب استفاده کنید. به‌طور مثال، اگر کودک با بی‌ادبی به شما پاسخ داد، به جای تنبیه فوری، از او بخواهید که بگوید چرا چنین رفتاری داشته است و به او فرصت دهید تا از رفتار خود عذرخواهی کند. همچنین، می‌توانید کودک را به این فکر بیندازید که رفتارهای بی‌ادبانه چه تأثیری بر احساسات دیگران می‌گذارد.

5. تشویق به رفتار مثبت

وقتی کودک رفتار محترمانه و مناسب از خود نشان می‌دهد، باید او را به‌خاطر رفتار خوبش تشویق کنید. این تشویق‌ها می‌توانند به‌صورت کلمات محبت‌آمیز، تقدیر از تلاش کودک یا حتی پاداش‌های کوچک صورت گیرند. این کار باعث می‌شود کودک احساس کند که رفتار مثبت او مورد قدردانی است و انگیزه بیشتری برای تکرار این رفتار خواهد داشت.

6. مدل‌سازی رفتارهای مناسب

کودکان معمولاً از والدین خود الگو می‌گیرند. به همین دلیل، والدین باید خود نیز رفتارهای محترمانه و مودبانه‌ای را در تعاملات خود با دیگران نشان دهند. زمانی که کودک ببیند شما در موقعیت‌های مختلف با احترام و محبت با دیگران برخورد می‌کنید، او نیز یاد می‌گیرد که همین رفتار را تقلید کند.

7.برخورد مؤثر با رفتارهای تکراری

اگر رفتار بی‌ادبانه کودک به‌طور مکرر تکرار می‌شود، باید از رویکردهای مداوم و منظم برای اصلاح آن استفاده کرد. این رویکردها می‌تواند شامل یادآوری قوانین خانه، توضیح مکرر در مورد رفتارهای مورد انتظار و در موارد شدیدتر، اعمال پیامدهای منطقی برای رفتار نادرست باشد.

استفاده از تنبیه و پاداش دو روش رایج در مدیریت رفتار کودکان هستند، که در فرآیند تربیتی والدین و مربیان به‌طور گسترده‌ای مورد استفاده قرار می‌گیرند. انتخاب بین این دو روش بستگی به شرایط، نوع رفتار و هدف تربیتی دارد. اما درک دقیق از هرکدام و تأثیرات آن‌ها می‌تواند به والدین کمک کند تا روشی مؤثرتر و مناسب‌تر برای فرزند خود انتخاب کنند.

1. پاداش: تقویت رفتار مثبت

پاداش به‌طور کلی به عنوان روشی برای تقویت رفتارهای مثبت در نظر گرفته می‌شود. وقتی کودک رفتار مثبت یا مطلوبی از خود نشان می‌دهد، پاداش به‌عنوان یک تقویت‌کننده به او داده می‌شود تا او تمایل بیشتری به تکرار آن رفتار داشته باشد.

مزایای پاداش:

  • تقویت رفتارهای مثبت: پاداش‌ها می‌توانند به کودک کمک کنند که رفتارهای مطلوب خود را تکرار کند. این روش می‌تواند منجر به افزایش اعتماد به نفس، خودباوری و احساس موفقیت در کودک شود.
  • ایجاد انگیزه: دادن پاداش‌های مناسب می‌تواند انگیزه کودک را برای انجام فعالیت‌های مثبت بیشتر کند. مثلاً کودک ممکن است با پاداش گرفتن به‌طور مداوم در مدرسه تلاش بیشتری کند.
  • رابطه مثبت: پاداش‌های صحیح می‌توانند رابطه‌ای سالم و مثبت میان والدین و کودک ایجاد کنند. کودک زمانی که رفتارهای خوبش تشویق می‌شود، احساس امنیت و محبت می‌کند.

چالش‌ها و محدودیت‌ها:

  • وابستگی به پاداش: اگر پاداش‌ها به‌طور مداوم و بی‌مورد داده شوند، کودک ممکن است به آن‌ها وابسته شده و دیگر بدون پاداش به‌طور طبیعی رفتارهای مثبت را انجام ندهد.
  • پاداش‌های نامناسب: پاداش‌های مادی مانند هدایا یا پول می‌توانند باعث تقویت رفتارهای نادرست یا بی‌اساس در کودک شوند، به‌ویژه اگر کودک یاد بگیرد که تنها برای دریافت پاداش رفتار کند.

2. تنبیه: اصلاح رفتارهای منفی

تنبیه به‌طور سنتی به‌عنوان روشی برای جلوگیری از رفتارهای منفی و نامطلوب استفاده می‌شود. این روش شامل دادن عواقب منفی به رفتارهای اشتباه یا نادرست است تا کودک یاد بگیرد که این رفتارها قابل قبول نیستند. تنبیه می‌تواند از روش‌های مختلفی مانند اخطار، محرومیت از امتیازات یا تنبیه بدنی (که به شدت مورد انتقاد است) استفاده کند.

مزایای تنبیه:

  • جلوگیری از رفتارهای منفی: اگر تنبیه به‌طور صحیح و مناسب اعمال شود، می‌تواند کودک را از انجام رفتارهای نامطلوب و خطرناک باز دارد.
  • ایجاد درک از عواقب: کودک ممکن است با تجربه عواقب منفی متوجه شود که برخی از رفتارها نیاز به اصلاح دارند، و در نتیجه، از تکرار آن‌ها خودداری کند.
  • تنبیه در صورتی که هم‌راستا با قوانین باشد، می‌تواند نظم را در زندگی کودک ایجاد کند.

چالش‌ها و محدودیت‌ها:

  • ایجاد احساس منفی در کودک: تنبیه‌های مداوم و نادرست می‌تواند باعث ایجاد احساس ترس، غم یا عصبانیت در کودک شود و ممکن است منجر به کاهش عزت نفس او گردد.
  • مقاومت در برابر تنبیه: اگر کودک به‌طور مداوم مورد تنبیه قرار گیرد، ممکن است مقاومت کند و نسبت به والدین خود بی‌احترامی نشان دهد.
  • اثر معکوس: تنبیه‌های بیش از حد و بی‌رحمانه می‌توانند به جای اصلاح رفتار، موجب افزایش آن رفتار شوند، به‌ویژه اگر کودک نتواند علت واقعی تنبیه را درک کند.

3. کدام روش مؤثرتر است؟

تجربه و تحقیقات روان‌شناسی نشان می‌دهند که پاداش معمولاً به‌عنوان روشی مؤثرتر برای تقویت رفتارهای مثبت و رشد شخصیت کودک عمل می‌کند. در حالی که تنبیه ممکن است به‌طور موقت اثرگذار باشد، پاداش دادن به رفتارهای خوب می‌تواند نتایج بلندمدت بهتری به‌دنبال داشته باشد. اما این به‌معنای نفی تنبیه نیست. تنبیه باید به‌طور منطقی، متناسب و غیرخشن اعمال شود.

ترکیب پاداش و تنبیه:

بیشتر متخصصان توصیه می‌کنند که بهترین رویکرد تربیتی ترکیب پاداش برای تقویت رفتارهای مثبت و تنبیه ملایم برای اصلاح رفتارهای منفی است. استفاده از پاداش به کودک کمک می‌کند که انگیزه بیشتری برای انجام رفتارهای مطلوب داشته باشد، در حالی که تنبیه مناسب می‌تواند از انجام رفتارهای نادرست جلوگیری کند.

نکات مهم در استفاده از پاداش و تنبیه:

  • تناسب با سن و درک کودک: در انتخاب روش‌های پاداش و تنبیه، سن و توانایی درک کودک باید در نظر گرفته شود.
  • شفافیت و هماهنگی: قوانین و نتایج باید برای کودک روشن و هماهنگ با رفتار والدین باشند.
  • عدم استفاده از تنبیه‌های جسمانی: تحقیقات نشان می‌دهد که تنبیه‌های جسمانی نه‌تنها اثربخش نیستند، بلکه می‌توانند آسیب‌های روانی بلندمدتی برای کودک به‌دنبال داشته باشند.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به بالا بروید