خیانت، جزو یکی از ویرانگر ترین اتفاقاتی است که یک فرد می تواند تجربه کند. برای اینکه بگوییم خیانت اتفاق افتاده، شخص ابتدا باید به فرد خیانتکار اعتماد داشته باشد؛ در واقع اگر در وهله اول به فرد اعتماد نداشتید، خیانت به شما تقریباً غیرممکن است.
بنابراین، تعریف خیانت در روانشناسی شامل عملی است که اعتماد شما را نسبت به کسی نقض می کند. خیانت به همسر می تواند شکل های متفاوتی به خود بگیرد و هر کدام به شیوه خود به شما آسیب می زند.
خیانت جنسی رایج ترین شکل خیانت است که با اتفاق افتادن آن، اعتماد فرد مقابل شکسته شده و دیگر قابل ترمیم نیست؛ اما خیانت جنسی تنها یکی از انواع خیانت است. خیانت انواع دیگری نیز دارد که بیشتر مردم از آن اطلاعی ندارند.
خیانت هر نوع رابطه ای است که زن یا شوهر خارج از رابطه زناشویی با فرد سومی برقرار می کند و این نوع رابطه می تواند شامل نگاه کردن ، عشوه گری ، قرار ملاقات گذاشتن ، رابطه جنسی ، رابطه عاطفی و … باشد . تعهد بخش بسیار مهمی از یک رابطه زناشویی است و زمانی که یکی از طرفین این اصل بسیار مهم را زیر پا می گذارد طرف مقابل دچار خشم و ناراحتی شدیدی میشود و نسبت به زندگی مشترک دلسرد میشود ؛ خیانت یکی از مهم ترین عوامل از هم پاشیدن زندگی مشترک می باشد . تعهد شامل زمانی ، حمایتی، عاطفی و جنسی است . وقتی که هر کدام از طرفین برای برآورده کردن هر کدام از تعهداتش برای شریک زندگی اش کوتاهی کرده و در یک رابطه دیگر نیازهایش ا برآورده کند و تعهدش را زیر پا بگذارد در حال خیانت است . ازدواج یک تعهد است و اگر هر کدام از طرفین این تعهد را زیر پا بگذارد یعنی خیانت کرده است.
چرا خیانت رخ میدهد؟
دلایل مختلفی برای خیانت وجود دارد که در هر رابطهای متفاوت است اما به طور کلی عدم رضایت از رابطه جنسی، عاطفی و پایین بودن اعتماد به نفس و جستجوی عشق و تأیید میتواند از علل خیانت در زن و شوهرها باشد.
عوامل اصلی خیانت و چگونگی بروز آنها در یک رابطه عبارتند از:
۱. خشم یا انتقام
گاه علت خیانت مردان یا زنان از روی عصبانیت یا تمایل به انتقام است. این مورد معمولاً در افرادی دیده میشود که از سوی همسرشان خیانت دیدهاند، پس سعی میکنند انتقام بگیرند. تا همسرشان هم همان درد و رنج را درک کند. به عبارت دیگر این افراد با خود میگویند، «او به من صدمه زده» بنابراین حالا نوبت من است که او را آزار بدهم”. البته باید گفت این عکسالعمل در برابر خیانت شوهر اصلاً درست نیست و تنها اوضاع را بدتر میکند.
۲. عدم رضایت جنسی در رابطه
عدم رضایت از رابطه جنسی عمدهترین علت خیانت زن و شوهرها در این مطالعه بود. همانطور که دیدیم اکثریت افراد حاضر در این مطالعه را زنان تشکیل میدادند. اما هر دو زن و مردی که در یک رابطه عاشقانه قرار دارند، امیدوارند که زندگی جنسی خود را بهبود بخشند. لذا عدم رضایت جنسی و برطرف نشدن نیازهای جنسی میتواند به انگیزهای برای خیانت بدل شود.
۳. عدم رضایت عاطفی در روابط
جستجوی صمیمیت عاطفی میتواند به اندازه صمیمیت جسمی از علل اصلی خیانت زوجین باشد، فردی که صمیمیت عاطفی را در رابطه زناشویی خود پیدا نمیکند، برای رفع این نیاز به روابط خارج از ازدواج روی میآورد.
۴. کنجکاوی و کشف تجربههای جدید
بسیاری از افراد کنجکاوی برای کشف تجربیات جدید را به عنوان یک محرک قوی برای خیانت عنوان میکنند، در واقع افرادی که به این دلیل استناد کردند احساس کردند که چیز جدیدی میخواهند و این انگیزه فراتر از کنجکاوی است.
۵. نقص ارتباطات میتواند محرک خیانت باشد
شاید بتوان یکی از مهمترین عوامل مؤثر بر خیانت زناشویی به خصوص خیانت مردان متأهل را عدم وجود ارتباط آزادانه بین زن و مرد دانست. صریح بودن در مورد چیزهای خوب و بد در یک رابطه به این معنی است که هر دو شریک زندگی در ابراز احساسات و خواستههای جنسی و عاطفی خود احساس امنیت میکنند. این، به نوبه خود، میتواند به تقویت یک اتصال قوی کمک کند. در واقع شخص خائن به روشی کاملاً ناخودآگاه به دنیای اطرافش اجازه میدهد تا از ناراحتی یا نارضایتی او با خبر شوند. توجه کنید که ارتباطات فقط هنر گفتار و صحبت کردن نیست، بلکه هنر گوش دادن بدون تعصب یا دفاع است و ندانستن نحوه برقراری ارتباط در یک رابطه میتواند منجر به نارضایتی یا حتی خیانت شود.
۶. احساس تنهایی
احساس تنهایی، در زندگی مشترک میتواند باعث انزوای فرد شود و این انزوا میتواند افراد را وادار به انجام کارهایی همچون خیانت کند. در واقع این احساس تنهایی اغلب به دلیل ناراحتی یا نارضایتی از همسر است. اما به جای صحبت با شریک زندگی خود و تلاش برای حل مشکل، آنها تنهایی خود را از طریق خیانت و ارتباط با شخصدیگر پر میکنند و باور خواهند داشت که ارتباط با شخص دیگر همان چیزی است که آنها را درمان میکند. در حالی که در حقیقت این امر ممکن است باعث شود احساس گیجی و تنهایی بیشتری داشته باشند.
۷. هوش هیجانی پایین
انواع مختلفی از هوش در جهان وجود دارد، از جمله هوش هیجانی، که برای برقراری یک رابطه شاد و سالم با شخص دیگر حیاتی است. به گفته روانشناسان افراد با هوش هیجانی پایین ممکن است بیشتر به خیانت تمایل داشته باشند. پس در واقع میتوان آن را به عنوان یکی از دلایل خیانت مطرح کنیم. صمیمیت یا هوش هیجانی برای یک رابطه سالم ضروری است و گرچه همیشه نمیتواند وفاداری را تضمین کند، اما در یک رابطه خوب لازم است. حتماً شما هم این جمله را شنیدهاید که همسرم مرا نمیفهمد، به نظر کلیشهای میآید؛ اما اغلب اوقات علت خیانت زوجین همین است. شخصی که اقدام به خیانت میکند احساس میکند همسرش هرگز او را نشناخته و آنطور که باید با هم ارتباط برقرار نمیکنند و البته درک نمیشود. بدین ترتیب این احساسات فرد را به سمت خیانت سوق میدهد.
۸. کاهش اشتیاق و علاقه به همسر
اشتیاق دلیل اصلی برای دوام روابط طولانی مدت است و از دست دادن اشتیاق و شور اولیه میتواند علت اصلی خیانت زوجین باشد. البته این امر هرگز بهانه خوبی برای خیانت کردن نیست. اما برخی ممکن است آن را عامل اصلی خیانت بدانند. گاهی اوقات عشق به سادگی کافی نیست. زیرا ممکن است شریک زندگی خود را دوست داشته باشید و به او احترام بگذارید اما هنوز آن شور و عشق اولیه در رفتار شما دیده نشود. این امر میتواندبرای هر رابطهای اتفاق بیفتد صرف نظر از مدت زمانی که افراد با هم بوده اند. در چنین شرایطی ما هنوز میتوانیم شریک زندگی خود را دوست داشته باشیم اما ما عاشق هم نیستیم و این مثل این است که ما با یک دوست هم خانه باشیم.
پس در چنین رابطهای میل جنسی کاهش مییابد و وقتی فرصتی برای برقراری ارتباط جنسی با شخص دیگری فراهم شود، میتواند مانند یک فرصت برای رفع نیاز احساس شود. پس میتوان نبود اشتیاق در رابطه حتی با وجود علاقه را به عنوان علت خیانتهای زناشویی دانست.
۹. احساس مهم نبودن و عدم تأیید از سوی همسر
در حالی که شما ۱۰۰٪ مقصر خیانت همسرتان نیستید، اما یکی از دلایل خیانت به همسر این است که فرد از سوی همسرش احساس مهم بودن یا قدردانی نمیکند. البته این حالت به عدم وجود یک خط باز ارتباطی برای ابراز نارضایتی نیز وابسته است. گاهی اوقات طبیعی است که به خصوص در یک رابطه طولانی مدت مورد غفلت قرار بگیرید. اما با برقراری ارتباط، برنامه ریزی و سازش، این مسئلهای است که به راحتی قابل حل است. در مواردی که فرد احساس میکند همسرش به او اهمیت نمیدهد و هیچ ارزشی برایش قائل نیست، به دنبال کسب تأیید و توجه خارج از ازدواج میگردد. در نتیجه خیانت میتواند همان چیزی باشد که این فرد برای تأیید خود نیاز دارد.
۱۰. اعتماد به نفس پایین
گاهی اوقات این عدم اعتماد به نفس خود شخص است که میتواند او را به مسیر خیانت سوق دهد. نتایج حاصل از بررسی خیانت زناشویی نشان میدهد که علی رغم تلاش برای وفادار ماندن، افرادی که به دلیل عدم اعتماد به نفس خیانت میکنند اغلب این کار را بارها و بارها انجام میدهند. بسیاری از افراد هستند که به عنوان راهی برای تأیید ارزش شخصی خود، خیانت میکنند. این فرد معمولاً عشق میخواهد. لذا خیانت به آنها کمک میکند تا با ناامنیهایی که در زندگی مشترک وجود دارد و ممکن است فلج کننده باشد کنار بیایند.
۱۱. استفاده گسترده از اینترنت
در حال حاضر اینترنت به یکی از تسهیل کنندههای مهم خیانت تبدیل شده است. با وجود اینترنت بسیار راحت است که بتوانید با مردم ارتباط برقرار کنید و ساعتها با آنها صحبت کنید چه در خانه باشید، چه در محل کار یا حتی در یک مکان عمومی. وب سایتهای زیادی وجود دارد که افراد میتوانند با یکدیگر ملاقات کنند و این امر منجر به آغاز یک رابطه جدید میشود و از مهمترین دلایل خیانت مردان و زنان است.
۱۲. عدم توانایی در مقابله با مشکلات
فرار از مشکلات و عدم توانایی در برخورد با آنها از جمله علل خیانت در روانشناسی است. مواقعی وجود دارد که زن و شوهرها به جای پرداختن به مشکلات، بهانه میگیرند و سعی میکنند راهی برای فرار پیدا کنند. مثالهای بسیاری وجود داشته است که در آن فرد گزارش داده است که همکاری پیدا کرده است که میتواند با او مشکلات خود را در میان بگذارد و احساس راحتی کند، که این آغاز ماجرا است. جای تعجب نیست که بیشتر موارد خیانت در محل کارهایی اتفاق میافتد که همکاران دلسوز حضور دارند.
۱۳. اعتیاد به الکل یا مواد مخدر
اعتیاد به الکل یا مواد مخدر نیز یکی از دلایل خیانت زنان و مردان در روابط است. اغلب اعتیاد باعث میشود فرد به عادتهای مضر مانند دروغ، دزدی و حتی خیانت روی بیاورد. مصرف بیش از حد الکل یا مواد مخدر باعث میشود افراد کنترل خود را از دست بدهند و رفتار غیر منطقی داشته باشند. همچنین فرد میتواند به راحتی احساس شیفتگی موقتی را داشته و از شریک زندگی خود دور شود که این زمینه را برای خیانت فراهم میکند.
۱۴. دوری از شریک زندگی
فاصله در عشق واقعی چندان مهم نیست، اما اگر این فاصله بیش از حد باشد میتواند به عنوان علت خیانت زنان متأهل در نظر گرفته شود. غالباً، زوجین به دلیل ماهیت شغلی و تعهدات کاری خود گاهی مجبور به جدا شدن از یکدیگر میشوند. هنگامی که یک شریک زندگی برای مدت طولانی غایب است، شریک زندگی دیگر تنها است و برای اینکه خود را مشغول کند، فعالیتهای جدیدی شروع میکند که ممکن است شامل تعامل با افراد دیگر باشد. به علاوه زوجین همچنین وقتی زمان زیادی را دور از یکدیگر میگذرانند از هم فاصله میگیرند و دیگر مانند گذشته احساس ارتباط و دلبستگی نمیکنند. آنها یا عاشق شخص دیگری میشوند یا برای جبران خلأ به راحتی به خیانت متوسل میشوند.
نشانههای صورت گرفتن خیانت
داشتن یک رابطه عاطفی وفادارانه یک انتخاب است که هر دو طرف رابطه باید همواره به آن پایبند باشند. با این حال، گاهی ممکن است یکی از طرفین رابطه یا هر دوی آن ها با ورود به یک رابطه ی پنهانی، اتحاد مابین خود را به خطر اندازند. هر قدر هم که کسی در پنهان کاری ماهر باشد، نشانه های کوچکی هست که می تواند خیانتکاری او را لو دهد. دلیلش این است که ادای کاری را به راحتی می شود درآورد، اما در مورد احساسات این امر ممکن نیست.
این 9 نشانه میگوید شریک عاطفیتان در حال خیانت است:
۱- صمیمیت مابینتان تغییر کرده یا از میان رفته
صمیمیت، هم از نوع عاطفی و هم از نوع فیزیکی، به مرور کمرنگ می شود و زوج ها به حضور یکدیگر عادت می کنند. اما وقتی هر دو بخش به سرعت و به شکلی غیر منتظره شروع به از میان رفتن کند، شاید لازم باشد احساس نگرانی کنید. اگر شریک عاطفی تان قبلاً رفتار محبت آمیزی با شما داشت و حالا حتی هنگام خداحافظی هم شما را نمی بوسد، احتمالاً دارد محبت خود را برای شخص دیگری نگه می دارد. از جهت عاطفی هم ممکن است دیگر خیلی با شما صحبت نکند و افکار عمیق تر خود را با شما در میان نگذارد.
۲– دوست جدیدی پیدا کرده که همه ی وقت خود را با او می گذراند
این نوع روابط پنهانی می توانند فیزیکی یا عاطفی باشند و و از زمانی آغاز می شوند که شریک عاطفی تان شروع به کنار گذاشتن شما برای ملاقات با دوست جدید خود می کند. شریک عاطفی تان به وضوح احساس می کند باید به جای شما پیش او باشد و دلخوری شما هم اهمیتی برایش ندارد. او حالا عمیق ترین افکار خود و مشکلاتش را با آن شخص در میان می گذارد و دیگر مثل گذشته با شما درباره ی خودش و احساساتش صحبت نمی کند. بدتر اینکه ممکن است هرگز شما را به آن «دوست» معرفی نکند، یا اگر هم این کار را انجام داد شما را «همکار» خود معرفی کند.
۳– یکباره مجبور می شود شب تا دیر وقت سر کار بماند
مثلاً بیشتر از ۱۰ سال است که شریک عاطفی تان ساعت کار ثابتی دارد اما یکباره دست کم ۳ بار در هفته تا دیر وقت سرکار بماند. ممکن است کسی فکر کند که او ترفیع گرفته و کارش بیشتر شده اما شریک عاطفی تان هرگز درباره ی احتمال ترفیع گرفتنش به شما چیزی نگفته. بنابراین توضیح منطقی بعدی برای شما این است که ممکن است پای یک رابطه پنهانی درمیان باشد. البته این همیشه نمی تواند پاسخ چیزهایی باشد که توضیحی برایشان پیدا نمی کنیم. اما اگر این سرکار ماندن های تا دیر وقت مدت زیادی ادامه پیدا کرد ولی حقوق شریک عاطفی تان ثابت ماند و هیچ ترفیعی هم در کار نبود، بنابراین نگرانی منطقی ای محسوب می شود. اگر در کنار این ها، رابطه ی شما هم شروع به خراب شدن کرده باشد، باید فکری کنید.
۴– دوستانش رفتار عجیبی با شما پیدا کرده اند
در چنین مواقعی دوستان نزدیک شریک عاطفی تان مدت ها قبل از شما از خیانتکاری او باخبر می شوند. یا ممکن است دوستان خودتان از این باموضوع باخبر شده یا به چیزی مشکوک شده باشند، اما هنوز به شما نگفته باشند. اگر اینگونه باشد، ممکن است رفتارشان با شما تغییر کند و یا نگاه کردن در چشمان تان برایشان سخت باشد. ممکن است پیش شما رفتار عجیبی و غیر طبیعی ای پیدا کنند، در حالی که قبلاً اینگونه نبودند. می توانید از آن ها سؤال کنید که موضوع چیست و احتمالاً نمی توانند دیگر این راز را نگه دارند و به شما خواهند گفت.
۵– بدون توضیح پول خرج میکند
بسیاری از زوج ها حساب بانکی مشترک دارند تا بتوانند هزینه های خود را به همراه یکدیگر کنترل کنند. اگر متوجه شدید شریک عاطفی تان نسبت به گذشته پول بیشتری خرج می کند، طبیعی است که برایتان سؤال شود. می توانید از او سؤال کنید، اما به احتمال زیاد با پاسخی خشمگینانه یا توضیحی بسیار مبهم یا ساختگی رو به رو خواهید شد. به علاوه، ممکن است شریک عاطفی تان بیشتر از قبل به سفرهای «کاری» برود و با لباس ها و دیگر وسایل جدید به خانه بازگردد. اگر واقعاً در حال خیانت باشد، احتمالاً از استفاده از حساب مشترک تان خودداری می کند، چون اینگونه بسیار راحت تر متوجه خریدهای او می شوید.
۶– مثل قبل به شما اعتماد ندارد
در یک رابطه عاطفی خوب، هر دو طرف درباره ی مشکلات روزانه ی خود با یکدیگر صحبت می کنند و از همه ی چیزهایی که آن ها را آزار می دهد می گویند. اگر مدت ها به همین منوال بوده و شریک عاطفی تان یکباره از صحبت درباره ی مشکلات خود با شما دست بکشد، ممکن است نشانه ی بی وفایی او باشد. یعنی ممکن است شخص دیگری را برای صحبت درباره ی این مسائل پیدا کرده باشد و شما دیگر محرم اسرارش نباشید. حتی اگر در حال خیانت به شما هم نباشد، ممکن است پای خیانت عاطفی در میان باشد که آن هم می تواند بسیار دردناک باشد.
۷– شما را در مورد خودتان به شک می اندازد
یکی از کارهایی که افراد خیانتکار انجام می دهند این است که تلاش می کنند شریک عاطفی شان تصور کند دیگر برای آن ها کافی نیستند. ممکن است دائماً شما را تخریب کند و کاری کند که به خاطر مشکوک بودن تان به خیانتکاری او به عقل خود شک کنید. به این کار گس لایتینگ (Gaslighting) گفته می شود، یعنی فرد به اشتباه بودن کار خود آگاه است اما سعی می کند با به شک انداختن شما درباره ی خودتان، واقعیت را طور دیگری جلوه دهد. این ممکن است حربه ی شریک عاطفی تان باشد تا در صورت فاش شدن رابطه پنهانی اش از آن برای توجیه خیانتکاری خود استفاده کند. با این روش او طوری وانمود می کند که خیانت او تقصیر شما بوده، چون چاره ی دیگری برایش باقی نگذاشته بودید.
۸– تماس گرفتن با او سخت شده است
تماس داشتن با شریک عاطفی خود طی روز برای هر رابطه ای مهم است. درست است، گاهی ممکن است درگیر باشد و نتواند جواب پیام یا تماس شما را دهد. با این حال، اگر هر چه می گذرد بیشتر این اتفاق رخ می دهد، باید شک کنید، به خصوص اگر یکباره مجبور شود تا دیر وقت سر کار بماند و دائماً در جلسه باشد یا تلفن همراهش در دسترس نباشد.
۹– یکباره ظاهر خود را تغییر می دهد یا توجه بیش از اندازه ای به ظاهر خود پیدا می کند
اگر شریک عاطفی تان با شخص دیگری وارد رابطه پنهانی شده یا قصد جلب توجه او را داشته باشد، ممکن است بیشتر به ظاهر خود برسد. ممکن است تصمیم گرفته باشد به باشگاه برود، تغذیه ی خود را سالم تر کند یا شیک تر لباس بپوشد، در حالی که قبلاً توجه چندانی به ظاهر خود نداشت.
به علاوه، ممکن است شروع به استفاده از عطرهای گران قیمت جدید کند و بعد از سال های طولانی مدل موی همیشگی خود را تغییر دهد. البته حالا آدم ها تمایل بیشتری به ایجاد تغییر در خود دارند و چنین تغییراتی لزوماً به معنای بی وفایی نیست، اما اگر این رفتارها با همه یا تعدادی از باقی نشانه ها همراه بود، ممکن است نشان دهنده ی خیانتکاری باشد. این به خصوص زمانی درست است که شریک عاطفی تان این تغییرات را برای مواقع به خصوصی انجام می دهد، نه برای زمانی که پیش شما است.
شیوه مواجهه با خیانت
در بیشتر مواقع افرادی که خیانت می بینند به حدی دچار احساسات شدید می شوند که نمی توانند به درستی تصمیم گیری کنند و اقدامات مناسبی را انجام دهند. اما از آنجایی که خیانت یک ضرر محسوب می شود برای مقابله و روبرو شدن با آن باید روند اندوه را درک کنیم.
نظریه اندوه شامل چندین مرحله می شود، از جمله:
۱)شوک یا انکار
۲)چانه زنی
۳)عصبانیت
۴)غم و اندوه
۵)پذیرش
غالباً این مراحل ممکن است با هم همپوشانی داشته باشند، یا شدت و میزان تجربه هر یک از این مراحل در افراد مختلف، متفاوت باشد. با این حال، مهمترین بخش این نظریه این است که بدون طی مراحل قبلی اولیه، رسیدن به مرحله نهایی یعنی پذیرش واقعیت امکان پذیر نیست. بعضی اوقات افراد در یکی از مراحل اولیه گیر می کنند و دچار مشکلات زیادتری می شوند.
مرحله انکار غم و اندوه در خیانت
معمولاً افراد دوست دارند از غم و اندوه فرار کنند زیرا احساسات بسیار شدیدی هستند. بنابراین افراد در این مرحله برای فرار از اندوه و احساسات منفی خود به رفتارهای اجباری روی می آورند.
برخی از رفتارهای اجباری، عبارتند از:
– قمار
– مصرف الکل
– اعتیاد و سوء مصرف مواد
مرحله اول در مقابله با خیانت، شوک یا انکار می باشد. اما این مرحله به خصوص اگر فرد خیانتکار اشتباه خودش را قبول کند معمولاً كوتاه است. اما در صورتی که در بروز احساسات و عصبانیت خودش مشکل داشته باشد ممکن است طولانی تر شود.
مرحله عصبانیت در خیانت
بیشتر افراد به خصوص در مورد مسائل مربوط به خیانت در این مرحله گیر می کنند. آنها آنقدر روی اشتباه خود متمرکز می شوند که غم و اندوه از دست دادن رابطه را احساس نمی کنند. در برخی موارد هم افراد برای اینکه می خواهند زود و سریع از این مرحله عبور کنند و مسئله حل و فصل شود، سعی می کنند طرف مقابل را ببخشند و احساسات خودشان را نادیده بگیرند و تجربه کامل عصبانیت و غم و اندوه ناشی از ضرر را انکار می کنند.
بروز خشم در خیانت
اثبات خیانت و تایید آن ممکن است باعث خشم و عصبانیت شدید طرف مقابل شود. این مرحله بسیار ظریف است زیرا بیشتر افراد ممکن است دچار اشتباهات زیادی شود و تصمیماتی اشتباهی بگیرد. اما در درجه اول، باید قبول کنیم که احساسات عصبانیت در این مرحله کاملاً خوب است، اما ممکن است اقداماتی افراد تحت تأثیر این عصبانیت انجام می دهند زیاد اقدامات صحیح و درستی نباشند. برخی افراد صدمه دیده برای نشان دادن عصبانیت خود تصمیم به تلافی کردن می گیرند. اما بهتر است افراد در این مرحله واکنشی نشان ندهند و تصمیم خاصی نگیرند و اجازه بدهند که مراحل اندوه خودشان را بروز و روند طبیعی خودش را ادامه دهد. شاید این روند طولانی باشند و حتی چندین ماه طول بکشد. پس اجازه دهید این روند بگذارد و صبور باشید.
غم و اندوه در خیانت
غم و اندوه زمانی تجربه می شود که فرد در مورد واقعیت انچه که اتفاق افتاده و در این رابطه از دست داده فکر کند. فرد ممکن است به اعتماد به هم ریخته و اینکه شاید هرگز نتواند دوباره اعتماد از دست رفته را برگرداند فکر کند. شاید این فرد بتواند که با اعتماد از دست رفته خودش به این رابطه ادامه بدهد اما این واقعیت هم وجود دارد که کسی که یکبار خیانت کرده است ظرفیت و توانایی خیانت دوباره را دارد. در این مرحله فرد باید احساسات خودش را بروز دهد و حتی آن ها را بروز دهد. البته گریه کردن در این مرحله هیچ اشکالی ندارد.
بروز احساسات در خیانت
در طول دوران عصبانیت، افراد باید احساسات خودشان را بروز دهند. حتی ممکن است دست به قصاص و تلافی کردن بزنند. اما باید این را در نظر داشته باشیم که قصاص و تلافی کردن راهی امن برای بروز احساسات نیست. فرد خیانتکار ممکن است با این موضوع به شدت برخورد کند و به احتمال زیاد از خودش دفاع کند و این موضوع احتمالاً منجر به تشدید عصبانیت خواهد شد. در این شرایط فرد خیانت دیده نیاز به فردی دارد که با او حرف بزند و با کسی مشورت کند. فرد خیانت دیده دنبال کسی می گردد که او را درک کنند. بنابراین، در این شرایط افراد بهتر است با یک دوست قابل اعتماد اما بی طرف صحبت کنند و در صورتی که فرد خاصی را ندارند بهتر است با یک روانشناس و یا درمانگر مشورت کنند. نامه های اندوه بنویسید.راه دیگر بروز احساسات، نوشتن آن هاست. حتی افراد می توانند نامه ای برای شخص سومی که به آن ها صدمه زده است، بنویسند.
اما این ایده خوبی نیست و حتی می تواند نتیجه خوبی نداشته باشد. نوشتن نامه برای انجام مراحل خشم و اندوه به خصوص در افرادی که در بروز احساسات و عصباتیت خود مشکل دارند بسیار مفید است.
پذیرش خیانت
روند اندوه، یک روند بهبودی است. بهبودی می تواند در توانایی ما در مقابله با ضررهای بی شماری که در زندگی تجربه می کنیم کمک کند.
اگر به فرآیند اندوه کاملاً اعتماد داشته باشیم صددرصد بهبود پیدا می کنیم. اعتماد به فرایند اندوه، یعنی اجازه دهیم احساسات مان بروز پیدا کنند. خود احساسات و بروز آن ها بد نیست و به ما آسیبی نمی رسانند. آنها در بهبودی ما نقش موثری دارند. در مرحله پذیرش شما می توانید به وضوح در مورد اوضاع پیش آمده فکر کنید و تصمیمات بهتری بگیرید. البته، تصمیم گیری تا حدودی زیادی به شخص و وضعیت فرد بستگی دارد. برخی افراد در برابر خیانتی که دیده اند به این نتیجه می رسند که ادامه دادن به این رابطه فقط موجب صدمه و آسیب بیشتر آن ها می شود و حفظ رابطه ارزش تلاش کردن و ماندن ندارد. در مقابل برخی افراد با در نظر گرفتن جنبه های مثبت رابطه، تصمیم می گیرند با این موضوع کنار بیایند و آن را ادامه بدهند.